مدیریت مؤثر ذینفعان بدین مفهوم است که سازمان ذینفعان را شناسایی و مهمترین آن ها را به عنوان ذینفعان کلیدی تعیین نماید. علاوه بر این، سازمان، ذینفعان کلیدی را در جاری سازی استراتژی و خلق ارزش پایدار مشارکت داده و روابط خود را با ایشان براساس شفافیت، پاسخگویی و اعتماد، ایجاد کرده، حفظ و توسعه می‌دهد. همچنین سازمان، ادراکات و برداشت های ذینفعان کلیدی خود را پایش و عملکرد خویش را نسبت به تحقق نیازها و انتظارات مورد ارزیابی قرار می‌دهد.
مشتریان : ایجاد روابط پایدار : مشتریان، دریافت کنندگان محصولات، خدمات و راهکارهای ارائه شده توسط سازمان می‌باشند که شامل مشتریان مستقیم و غیر مستقیم (مصرف کننده جزء و عمده نهایی)، شبکه توزیع و فروش، تولیدکنندگان پایین دستی و ... )
سازمان مشتریان خود را بر اساس معیارهای مختلف از جمله ویژگی های اجتماعی، نیازها و انتظارات رفتارهای خرید و مصرف کننده، شناسایی و طبقه بندی می‌کند.
سازمان در تمام مراحل خلق ارزش پایدار و حتی در مواردی که ارزش آفرینی تداوم ندارد، روابط خود با مشتریان را حفظ می‌کند.
سازمان نیازهای ارتباطی بخش های مشتریان مختلف را درک می‌کند.
سازمان کانال های ارتباطی متناسب را برای مشتریان با هدف برقراری تعامل حداکثری، واکنش سریع و مناسب و ارایه بازخورد در زمینه تجربیاتشان ایجاد می‌کند.
کارکنان : برنامه‌ریزی، جذب، توسعه ، نگهداشت و جلب مشارکت : کارکنان، افراد و یا گروههایی از مردم هستند که توسط سازمان استخدام شده اند.
سازمان استراتژی و برنامه‌های کارکنان جهت پشتیبانی و همسویی با استراتژی های سازمان ایجاد و توسعه می‌دهد.
سازمان نیازها و انتظارات فعلی و بالقوه کارکنان را درک و اقدامات مناسبی را برای پاسخ به این نیازها و انتظارات تعریف و اجرا می کند و نتایج برداشتی و ادراکی آنها را مورد پایش قرار می‌دهد.
سازمان شغل و شاغل را تحلیل کرده و برنامه پیشرفت شغلی، جابجایی و جانشینی را بر پایه شایستگی‌ها مدیریت کرده و اطمینان می‌یابد که استعدادها برای تحقق آینده پایدار به درستی بکار گرفته می شوند.
سازمان اطمینان می‌یابد که کارکنان مهارت و شایستگی مورد نیاز فعلی و بالقوه برای اجرای فرآیندها و تحقق اهداف و استراتژی را داشته و عملکرد آنها به طور مستمر پایش و بهبود می‌یابد.
سازمان کارکنان خود را به منظور انتقال و به اشتراک گذاری اثربخش و مؤثر تجارب خود و یادگیری با دیگران در اکوسیستم سازمان، توانمند می سازد و اطمینان می یابد که کانال‌های ارتباطی مناسبی بر پایه نیازها و انتظارات ارتباطی ایجاد شده است.
سازمان محیطی آرام بخش خلق می‌کند تا کارکنان بتوانند رشد کرده و از رفاه و آسایش آنان حمایت و پشتیبانی شود.
سازمان، اطمینان می یابد کارکنان فعالانه هدایت و راهنمایی می‌شوند و مورد تشویق، تقدیر و مراقبت قرار می‌گیرند.
شرکا و تأمین کنندگان : برقراری ارتباط و حصول اطمینان از حمایت آنان برای خلق ارزش پایدار
سازمان شرکا و تأمین کنندگان کلیدی خود را در راستای مبنای وجودی، چشم انداز و استراتژی خود، بخش بندی می‌کند.
سازمان اطمینان می‌یابد که شرکا و تأمین کنندگان کلیدی در راستای استراتژی سازمان عمل می‌کنند و شفافیت، صداقت و پاسخگویی متقابل در روابط فی مابین ایجاد و تقویت شده است.
سازمان رابطه‌ای مبتنی بر اعتماد متقابل به شرکا و تأمین کنندگان کلیدی خود را به منظور پشتیبانی از هدف خلق ارزش پایدار، برقرار می‌کند.
سازمان به طور فعال با شرکا و تأمین کنندگان کلیدی خود همکاری می‌کند تا از فرهنگ و تخصص هر دو طرف برای دستیابی به منافع مشترک، استفاده کند.
نهادهای حاکمیتی و کسب و کاری : جلب و حفظ حمایت مداوم : ذینفعان کسب و کار و حاکمیتی، افراد و یا گروههایی هستند که سازمان به آنها در ارتباط با الزامات مالی، قانونی، اخلاقی و نظارتی (سرپرستی) پاسخگو می‌باشد. ذینفعان کسب و کار می توانند شامل مالکان، سهامداران، سرمایه‌گذاران و سازمان‌های تأمین کننده مالی باشند. ذینفعان حاکمیتی می‌توانند شامل ادارات و دستگاه‌های دولتی، نهادهای منطقه‌ای و محلی (قانونی و نظارتی)، مقامات دولتی و مؤسسات شبه دولتی باشند.
سازمان ذینفعان کلیدی کسب و کار و حاکمیتی که منافع مالی، حقوقی و نظارتی (سرپرستی) در سازمان دارند، شناسایی و انتظارات آنان را درک می‌کند.
سازمان ذینفعان کلیدی کسب و کار و حاکمیتی را در ایجاد و توسعه اهداف بهبود و تحول‌گرا و جهت گیری‌های کلان استراتژیک، مشارکت می‌دهد.
سازمان اطمینان می‌یابد که روابط برقرار شده با ذینفعان کلیدی کسب و کار و حاکمیتی، متقابلاً (برای طرفین) سودمند هستند.
سازمان نسبت به ذینفعان کلیدی (کسب و کار و حاکمیتی ) شفاف و پاسخگو بوده و همواره سطح بالایی از اعتماد را ایجاد و حفظ می‌نماید.
جامعه : مشارکت در توسعه، رفاه و شکوفایی : جامعه، افراد و گروه‌های خارج از سازمان هستند که نمایانگر جامعه پیرامونی و یا جامعه گسترده‌تری می‌باشند. برای مثال رسانه‌ها، سازمان‌های مردم نهاد و ...
سازمان از مبنای وجودی، چشم انداز و استراتژی خود برای ایجاد و توسعه یک درک واضح و شفاف و تمرکز بر نحوه همکاری و کمک به جامعه خود استفاده می‌کند.
سازمان ارتباط با ذینفعان کلیدی جامعه را برای رسیدن به منافع متقابل ایجاد، توسعه و حفظ می‌نماید.
سازمان کانال‌های ارتباطی را به منظور تسهیل تعامل جامعه با سازمان و ارایه بازخورد از تجربیات خود و همچنین واکنش و اقدام سریع و مناسب سازمان به کار می‌گیرد.
سازمان نسبت به ذینفعان کلیدی (جامعه ) شفاف و پاسخگو بوده و همواره سطح بالایی از اعتماد را ایجاد و حفظ می‌نماید.
