سازمان ارکان جهت ساز شامل مبنای وجودی و چشم انداز را ترسیم و از تدوین و جاری سازی استراتژیهای سازمان مبنی بر نیازهای حال و آینده ذینفعان و تغییرات محیط بیرونی و درونی اطمینان حاصل مینماید.

سازمان ارکان جهت ساز شامل مبنای وجودی و چشم انداز را ترسیم و از تدوین و جاری سازی استراتژیهای سازمان مبنی بر نیازهای حال و آینده ذینفعان و تغییرات محیط بیرونی و درونی اطمینان حاصل مینماید.
تعریف و تشریح مبنای وجودی و چشم انداز
سازمان مبنا یا فلسفه وجودی خود را در راستای نشان دادن اهمیت و ارزش فعالیت خود به عنوان نیروی محرک در اکوسیستم خود تعریف مینماید.
سازمان مبنای وجودی خود را برای خلق یک چشم انداز آرمانی بطوریکه با ذینفعان سازمان همخوانی و سازگاری داشته باشد به کار میگیرد.
سازمان ذینفعان خود را در تعریف، شکل دهی، درمیان گذاشتن و اشاعه مبنای وجودی و چشمانداز سازمان مشارکت میدهد.
سازمان نواحی و حوزههایی که در آنها میبایست سطوح عملکردی برجسته و پایدار برای تحقق چشم انداز کسب شوند را شناسایی و مشخص مینماید.
شناسایی و درک کردن نیازهای ذینفعان
سازمان ذینفعان درون اکوسیستم را شناسایی و (ذی نفعان کلیدی) اولویت بندی نموده و نیازها و انتظارات ایشان را تحلیل و درک مینماید و به عنوان درون داده توسعه و بازنگری استراتژی مدنظر قرار میدهد.
سازمان درک میکند که چطور چشمانداز و مبنای وجودی سازمان بر ذینفعان کلیدی آن تأثیر میگذارد.
سازمان عواملی که بر رفتار، روابط، تصمیمگیری های کلیدی موثرند و همچنین چگونگی تاثیرپذیری سازمان از آنها را تجزیه و تحلیل میکند.
سازمان شایستگیها و استراتژیهای ذینفعان کلیدی را مطالعه و درک میکند و به آنها براساس اینکه چطور میتوانند بر مبنای وجودی، چشم انداز، استراتژی و مدل کسب و کار تاثیرگذار باشند به شیوهای مناسب پاسخ میدهد.
درک کردن اکوسیستم، قابلیت سازمانی و مهمترین چالشها
سازمان اکوسیستم خود شامل ابرروندها، پیامدها، ذینفعان و سایر بازیگران صحنه رقابت بازار را شناسایی و درک می نمایند.
سازمان سناریوهای مختلف را تجزیه و تحلیل میکند و به صورت مناسب به تاثیراتی که ممکن است بر مبنای وجودی، چشم انداز، استراتژی و نتایج سازمان داشته باشند، پاسخ میدهد.
سازمان توان بالقوه قابلیت های جاری خود را میشناسد و رویکردهایی را برای بیشینه کردن تاثیر آنها بر مبنای وجودی، چشم انداز، استراتژی و نتایج سازمان توسعه میدهد.
سازمان پویاییها در بازار حال و آینده خویش، تاثیر بالقوه آنها بر مبنای وجودی، چشم انداز و استراتژی سازمان را بررسی و درک کرده و پاسخهای مناسب را ایجاد میکند.
سازمان دادهها، اطلاعات و دانش جمع آوری شده از اکوسیستم خود را ارزیابی و تحلیل میکند تا درک مناسبی از مهمترین چالشهای امروز و فراروی سازمان در آینده داشته باشد.
ایجاد و توسعه استراتژی
سازمان استراتژی و مجموعهای از اهداف استراتژیک را برای مواجهه و یا بهرهبرداری از عوامل اثرگذار بیرونی با استفاده از قابلیتهای سازمانی ایجاد و توسعه میدهد و از انجام اقدامات مناسب در مواقع ضروری اطمینان حاصل نموده و سرعت سازمان را درون اکوسیستم تنظیم مینماید.
سازمان ذینفعان کلیدی را در تعریف استراتژی مشارکت میدهد تا تعاملات، استقرار، جاری سازی و ارتباطات بعدی را فراهم نماید.
سازمان مدل های کسب و کاری که متناسب با مبنای وجودی، چشم انداز و استراتژیهای سازمان هستند را ایجاد کرده و توسعه میدهد.
سازمان استراتژیهای طرح ریزی شده را اولویتبندی نموده و به صورت آبشاری به برنامههای عملیاتی و اجرایی در سطوح مختلف ترجمه کرده و به واحدهای سازمانی مرتبط اطلاع رسانی میکند.
سازمان اطمینان مییابد که منابع مالی و غیرمالی مورد نیاز برای اجرای استراتژی و اقدامات ابتکاری استراتژیک، شناسایی و به موقع فراهم میشود.
سازمان رویکردهای مختلف از جمله نظامهای پاداش و قدردانی، کنترل پروژه و ... را با استراتژیها همسو نموده و از تخصیص منابع لازم برای اجرای آنها اطمینان حاصل مینماید.
رویکرد خود را در بازنگری و به روز رسانی استراتژی ، بازتاب سرعت و گستردگی تغییرات در اکوسیستم، و همچنین پیش بینی، شناسایی و مدیریت ریسک های استراتژیک تعریف می کند .
طرحریزی حاکمیت سازمانی و سیستم مدیریت عملکرد
سازمان حاکمیت سازمانی را با ایجاد ساز و کارهای مناسب برای هدایت، کنترل و مدیریت به کار گرفته و از تصمیمگیری شفاف، پاسخگویی و ایجاد اعتماد در ذینفعان به ویژه سهامداران اطمینان حاصل مینماید.
سازمان از مدیریت یکپارچه و جامع ریسکها در همه حوزههای مرتبط اطمینان حاصل میکند.
سازمان از سیستم مدیریت عملکرد برای حصول اطمینان از پیوند منسجم بین مبنای وجودی سازمان، استراتژی، اهداف خلق ارزش پایدار و نتایج استفاده میکند.
سازمان اطمینان مییابد که سیستمهای مدیریت عملکرد و تحول و گزارشگری در شیوه و نحوه کار سازمان ایجاد و نهادینه شده تا امکان پاسخگویی به موقع و شفافیت با ذینفعان کلیدی را فراهم نماید.
اصول و الزامات پایداری را درک می کند و آنها را در سیستم های مدیریت عملکرد و حاکمیت ادغام می کند.